ابزار لودینگ وبلاگ

|

ابزارهای وبلاگ نویسی

با جدایی هیچی تموم نمیشه | اردیبهشت ۱۳۸۸

























با جدایی هیچی تموم نمیشه

Separation does not mean the end of our love

چه عذابيه که امروز تورو دارم و ندارم

با شکستنت شکستم  عاشقم عاشق و خسته م
پايِ تو موندم و ساختم  دل به هيچکسي نبستم
همه عشقت  همه عشقم قسم دروغ نخوردم
بازي برده رو باختم  به تو باختم و نبردم


وقتِ گريه هات دلم رو به شبام شعله کشيدم
حقمو دادي و رفتي من به هيچي نرسيدم
خيلي   سخته     دل بريدن 
   خيلي   ساده س    دل شکستن
سخته   عاشقونه موندن


دل به هيچکسي نبستن
چه عذابيه که امروز    تورو دارم و ندارم
موندي تا ابد تو قلبم
اما رفتي از کنارم

نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 20:6 توسط اهورا|

 تو دنياي مني ، شعر آخر مني،فقط و فقط مال مني تو را چون عشق و رويا دوست دارم.تو را چون عطر گلها دوست دارم.تو را چون سايه اي افتاده بر خاک دوست دارم.تو را تنهايه تنها دوست دارم بي قرارم تو هستم و در دل تنگم گله هاست، آه بي تاب شدن عادت کم حوصله هاست ،مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب،در دلم تو هستي و بين من و تو فاصله هاست  سکوتم را به باران هديه کردم،تمام زندگي ام را گريه کردم،نبودي در فراق شانه هايت،به هر خاکي رسيدم تکيه کردم، عاشقانه ، عارفانه ، بي بهانه ، خالصانه ، با صداق.

نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 19:50 توسط اهورا|

بزار نگم

حالا که آخرین شبه
خوب میدونم برای تو بهترین شبه
بزار نگم ، بزار بمونه تو دلم
با خون دل یه جوری حل شه مشکلم

من عاشقم گلایه هامو می خورم
پیش خدا درد دلامو میبرم

چرا نگم ؟؟؟
بزار بگم ، دلم شکسته نازنین
تو رو خدا پیشم بمون تنهایی بسه نازنین
چرا نگم ؟
بزار بگم ،از اون شبهای دلهره
فکر نبودنت داره آرزوهامو می خوره
بزاربگم ، بگم بهم چیا گذشت
دلی که رفت ، محبّـــتی که بر نگشت
چرا نگم ؟ همیشه منتظر بودم

تو کوچه ها همیشه در به در بودم

نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 0:21 توسط اهورا|

بين روياي شبانه جستجويت ميكنم

تو گل عشق مني هر لحظه بويت ميكنم

برگ برگ خاطراتم را خزان بر باد داد

اي اميد آخرينم آرزويت ميكنم


نوشته شده در جمعه هجدهم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 11:14 توسط اهورا|

برای فراموشی تو همیشه راه نرفته رو برگشتم، آخه خودم رو در مقابل خدا دیدم

نوشته شده در چهارشنبه نهم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 14:51 توسط اهورا|

من در این مرگ خلوت خاموش سکوت اگر از یاد تو یادی نکنم، باز می شکنم

نوشته شده در یکشنبه ششم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 15:54 توسط اهورا|

خیلی خستم از تکرار بی امان ثانیه های تکراری

در دلم غوغایی هست جان سوز

تب سرد لحظه هایم من رو از خود بی خود کرده

من خدا را فراموش کردم یا خدا مرا !!!

به قول شاعر، خدایا تو هم که بی صدا شدی!

خودکار هم من رو یاری نمی کند تا بنویسم چند جمله ای روی تن بی روح دفترم

سنگینی تنم بر روح ترک خورده

نوازش آرام گوشم با موسیقی سکوت

کاش بود بال پروازی حتی اگر شکسته

اشک سردم تنهایم نزار

ببار، بی امان ببار تو هم نباش رفیق نیمه راه گونه هایم

چشم های بی سوی من بنگر، نگار تاریک و بی رنگ نگارم

دست های سردم ببند مشتت را تا کسی درنیابد جای خالیش را

بی شک شکی نیست در یقینم که روحم در پرواز سوی توست

تنها کسم، بی کسی هایم شد

کجاست بگو ؟ اون که واست می مرد کو ؟!

یکی بیاد پاره کنه زخم زبونهای دل و

یکی بیاد چاره کنه

نمی دونی که شاکیم

دلم ازت خیلی پره

آخر جنونم می کند آواره از آواره ها

نوشته شده در یکشنبه ششم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 15:50 توسط اهورا|

بر روی دفتر های مشق ام

بر روی درخت ها و میز تحریرم

بر برف و بر شن

می نویسم نامت را.

روی تمام اوراق خوانده

بر اوراق سپید مانده

سنگ ، خون ، کاغذ یا خاکستر

می نویسم نامت را.

بر تصاویر فاخر

روی سلاح جنگیان

بر تاج شاهان

می نویسم نامت را.


ادامه مطلب
نوشته شده در پنجشنبه سوم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 17:42 توسط اهورا|

دلم براي صورتت تنگ شده

بوي نم مي‌ياد

هر طور زندگي مي‌كنم

بازم يه چيزي كم مي‌ياد

كاش بودي تا ببيني

كه چطور به همم ريخه‌اند

دلم واسه بوي تنت تنگ شده

چشماتو ببند

هرجاي دنيا هستي به من فكر كن

براي من بخند

بمون توی رویایه من

یاد به فراموشی نده

من به شوق تو می خوابم

دنیامو خاموشی نده

دلم برای صورتت تنگ شده

 

نوشته شده در پنجشنبه سوم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 16:19 توسط اهورا|


آخرين مطالب
» رفتی
» بودنت
» مردم برای عشق
» گر
» تشنگی
» رَد نمیشود
» خونه‌
» خودم خواستم
» ترس
» دوباره دیدنش
Design By : AHORA