Separation does not mean the end of our love
خودم خواستم خودم خواستم با تمام وجود با تویی که نبود عاشقانه بمانممن این عشق را با همین کوه غم روی دوش دلم تا ابد میکشانم... نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۴ساعت 12:11 توسط اهورا| ترس بعد از رفتنت، دیگر از هیچ چیزی نمیترسم ...تمام وحشتم، همان نبودنت بود،که آن هم اتفاق افتاد... نوشته شده در شنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۴ساعت 20:40 توسط اهورا| دوباره دیدنش دلتنگ کسی هستم که برای دوباره دیدنش فقط باید مرد... نوشته شده در شنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۴ساعت 20:38 توسط اهورا| درمان که هزار دردِ مرا آغوش تو درمان است... نوشته شده در شنبه دوازدهم مهر ۱۴۰۴ساعت 10:22 توسط اهورا| تسکین «خُرَم آن کَس که در این مِحنتگاهخاطری را سببِ تسکین است.» نوشته شده در چهارشنبه دوم مهر ۱۴۰۴ساعت 19:33 توسط اهورا| آخرين مطالب » رفتی» بودنت» مردم برای عشق» گر» تشنگی» رَد نمیشود» خونه» خودم خواستم» ترس» دوباره دیدنش
خودم خواستم با تمام وجود با تویی که نبود عاشقانه بمانممن این عشق را با همین کوه غم روی دوش دلم تا ابد میکشانم...
بعد از رفتنت، دیگر از هیچ چیزی نمیترسم ...
تمام وحشتم، همان نبودنت بود،
که آن هم اتفاق افتاد...
دلتنگ کسی هستم که برای دوباره دیدنش فقط باید مرد...
که هزار دردِ مرا آغوش تو درمان است...
«خُرَم آن کَس که در این مِحنتگاهخاطری را سببِ تسکین است.»