ابزار لودینگ وبلاگ

|

ابزارهای وبلاگ نویسی

با جدایی هیچی تموم نمیشه | شهریور ۱۳۸۸

























با جدایی هیچی تموم نمیشه

Separation does not mean the end of our love

شدم تو شهر غم هام

حالا رفتی بی تو من می میرم

گل حسرتو بی تو می چینم

ترانه ی عشقو واست می خونم

اگه برگردی بمونی پیشم

بدون دیگه اسرت نمی شم

دیگه فرقی نداره واسم

آخه بی کسم

بعد تو یه عاشق خیالیم

بیا پیشم عزیزم

تا ابد پای عشقت می شینم

می کوشه این فکرا منو یه روز

آخه نمی تونم جز تو کنار کسی دیگه بشینم.

همیشه خاطرات با تو بودن واسه من مثه خوابو خیاله

راه به تو رسید خیلی زیاده

می خوام با پای پیاده بیام پیشت تو

تا از ته دل بهت بگم تا بی نهایت ها دوستت دارم....

نوشته شده در دوشنبه سی ام شهریور ۱۳۸۸ساعت 10:1 توسط اهورا|

کاش بودی و میشنیدی بعد از رفتن تو

پشت سرم چی که نمی گن . . . !

نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۸۸ساعت 22:51 توسط اهورا|

امشب دوباره عطر تو را بو کردم

خاطراتت دوباره زنده شد
و به یادت اشک ریختم
چقدر جایت کنارم خالی شد
و من
در حسرت نگاه معصومانه ات ماندم
امشب دوباره عطر تو را بو کردم
یادم امد که با من بودی
دوباره با غم خو کردم
کاش می امدی
ومن
از شوق به آسمان می رفتم
باران می شدم
قطره ای
روی رخت می گشتم
عطر تو در فضا می پیچید
ومن...

همیشه عطر تو را بو می کردم



می نوازم يادت را...  

رد پای تو هنوز مانده بر روی غروب لحظات

تو نرفتی زينجا

ياد تو پر شده در خاطره ها .....



ني ني گلم

يه عالمه دل تنگتم

نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۸۸ساعت 11:53 توسط اهورا|

چرا  غمگینی ؟

عاشق شدم

آیا عشق شیرین است ؟

بله شیرین تر از زندگی

لذت تنهایی چیست ؟

فکر به او و خاطرات او

دلت کجاست ؟

پیش او

قلبت کجاست ؟

او برده

پس حتماً بی رحم بوده ؟

نه اصلاً

چرا ؟

چون باز هم او را می پرستم

چشم به راه کی هستی ؟

او

تا کی ؟

تا همیشه ...

نوشته شده در سه شنبه هفدهم شهریور ۱۳۸۸ساعت 11:48 توسط اهورا|

چند ورق و خودکار

یه ماشین حساب

و یه عالمه خاطرات

.

.

.

نه انگاری فایده نداره
غم من حد و حساب نداره

 

 

نوشته شده در سه شنبه دهم شهریور ۱۳۸۸ساعت 18:22 توسط اهورا|

نیستی

و من خوب می دانم

این دل گرفته هر چقدر هم ببارد

نه خزان تنهایی ام

می شود بهار

نه لوت سینه ام

لاله زار

و  نه یأس واژه های ذهنم

یاس سپید!

اما

بغض می شوم

ببارم

شاید به کنج آسمان دلم

پیدا شوی

رنگین کمانم!

 

نوشته شده در یکشنبه یکم شهریور ۱۳۸۸ساعت 12:50 توسط اهورا|


آخرين مطالب
» رفتی
» بودنت
» مردم برای عشق
» گر
» تشنگی
» رَد نمیشود
» خونه‌
» خودم خواستم
» ترس
» دوباره دیدنش
Design By : AHORA