Separation does not mean the end of our love
خیال تو باز هـــــم خیال تو مـــــــــرا "برداشـــــت" کجا میبرد نمیدانم! آهــــای رفیق... بازی ات که تمـــــــــام شد مرا دوباره با همین لباس بی قــــــــراری دیدن دوباره ات بر سر شعرهـــــــــــایم بنشان..... نوشته شده در شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 15:19 توسط اهورا| جانم جانم به لب رسید... کافیست آهی بکشم .... نوشته شده در شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 15:17 توسط اهورا| سایه به خورشید التماس کردم برای چند لحظه بایستد حرفهای من و این سایه هنوز تمام نشده.... نوشته شده در سه شنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 19:44 توسط اهورا| بی بهانه این چرندیات که مینویسم و کَسی نمیخواندشان .. همه شان برای روز مباداست .. وقتی بیایی این هارا بگذارم جلویت .. تا بدانی که چه میگذشت وقتی نبودی .......! بی بهانه تو را مرور میکنم تا خاموشیم نشانه فراموشیم نباشد.....!!! نوشته شده در سه شنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 19:42 توسط اهورا| آخرين مطالب » رفتی» بودنت» مردم برای عشق» گر» تشنگی» رَد نمیشود» خونه» خودم خواستم» ترس» دوباره دیدنش
باز هـــــم خیال تو مـــــــــرا "برداشـــــت" کجا میبرد نمیدانم! آهــــای رفیق... بازی ات که تمـــــــــام شد مرا دوباره با همین لباس بی قــــــــراری دیدن دوباره ات بر سر شعرهـــــــــــایم بنشان.....
جانم به لب رسید... کافیست آهی بکشم ....
به خورشید التماس کردم برای چند لحظه بایستد حرفهای من و این سایه هنوز تمام نشده....
این چرندیات که مینویسم و کَسی نمیخواندشان .. همه شان برای روز مباداست .. وقتی بیایی این هارا بگذارم جلویت .. تا بدانی که چه میگذشت وقتی نبودی .......! بی بهانه تو را مرور میکنم تا خاموشیم نشانه فراموشیم نباشد.....!!!