Separation does not mean the end of our love
غیر از تو باز عید نزدیک است هر کسی مشغول است خانه را مدرسه را... کوچه و محله را میتکانیم از چرک... از غبار و نیرنگ میتکانم اما خانه دل را من از هر انچه غیر از ... تو نشانی دارد نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۱ساعت 20:32 توسط اهورا| بیزارم جان من و جان تو گویی که یکی بوده ست سوگند بدین یک جان کز غیر تو بیزارم نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۱ساعت 20:29 توسط اهورا| نه می دانم در حوالی واژه هایم یکی هست که می خندد به شعر من به بخت خویش... به این کلاف زندگی که گربه بازیگوش زمان گره اش زده پیچیده به هم دل ما را .... حال نه باز میشود دلم از دلت نه یکی میشود این کلاف گره خورده نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۱ساعت 20:27 توسط اهورا| آخرين مطالب » رفتی» بودنت» مردم برای عشق» گر» تشنگی» رَد نمیشود» خونه» خودم خواستم» ترس» دوباره دیدنش
یکی هست که می خندد به شعر من به بخت خویش... به این کلاف زندگی که گربه بازیگوش زمان گره اش زده پیچیده به هم دل ما را .... حال نه باز میشود دلم از دلت نه یکی میشود این کلاف گره خورده