Separation does not mean the end of our love
غیر تو بی تو باران بزند خیس ترینرهگذرمتا به صد خاطره باچتر خیانتنکنمبی تو باخاطره ات هم سر دعوادارم...قول دادم به کسی غیر تو عادتنکنم ! نوشته شده در یکشنبه ششم اسفند ۱۳۹۶ساعت 9:15 توسط اهورا| باران ببخش باران ...تو میباری و منهی شسته نمیشوم ... نوشته شده در شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۶ساعت 21:28 توسط اهورا| دیدن تو برای دیدن تواگر رودخانه بودم، برمیگشتماگر کوه بودم، میدویدماگر باد بودم، میایستادماما انسانمو بارها برای دیدنتبرگشته، دویده، ایستاده ام.... نوشته شده در شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۶ساعت 21:24 توسط اهورا| اتفاق ابتدا فكر ميكردمشايد يک اتفاق ساده باشد،تا اينكه بعد از اوهيچ اتفاق ديگری در من رخ نداد. نوشته شده در شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۶ساعت 21:19 توسط اهورا| کاش ❤️کاش یکی از همین روزها،که آسمانِ دلت ابری شد;هوای دلت،عاشقِ من بودن را بهانه کند... نوشته شده در شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۶ساعت 21:17 توسط اهورا| خــدا خــدا صــدامــو دارے بــس کن نــامـوســامن دیگه خسته شدم... نوشته شده در چهارشنبه دوم اسفند ۱۳۹۶ساعت 16:23 توسط اهورا| طاقت چگونه میشود از خدا گرفتچیزی راکه نمیدهدمی گویند قسمت نیست حکمت است من قسمت وحکمت نمیفهممتو خدایی طاقت را میفهمی نوشته شده در چهارشنبه دوم اسفند ۱۳۹۶ساعت 16:20 توسط اهورا| نشد هر چه کردم که رَود خاطرت از یـاد نشدروحتـــ انــگار از این غمکـده آزاد نشداشک چون سیل ز سدِّ مژگان رد شد و رفتــدردهایم ,همه جـاری شد و فریــاد نشــد نوشته شده در سه شنبه یکم اسفند ۱۳۹۶ساعت 23:48 توسط اهورا| آخرين مطالب » رفتی» بودنت» مردم برای عشق» گر» تشنگی» رَد نمیشود» خونه» خودم خواستم» ترس» دوباره دیدنش
بی تو باران بزند خیس ترینرهگذرمتا به صد خاطره باچتر خیانتنکنمبی تو باخاطره ات هم سر دعوادارم...قول دادم به کسی غیر تو عادتنکنم !
ببخش باران ...تو میباری و منهی شسته نمیشوم ...
برای دیدن تواگر رودخانه بودم، برمیگشتماگر کوه بودم، میدویدماگر باد بودم، میایستادماما انسانمو بارها برای دیدنتبرگشته، دویده، ایستاده ام....
ابتدا فكر ميكردمشايد يک اتفاق ساده باشد،تا اينكه بعد از اوهيچ اتفاق ديگری در من رخ نداد.
❤️کاش یکی از همین روزها،که آسمانِ دلت ابری شد;هوای دلت،عاشقِ من بودن را بهانه کند...
خــدا صــدامــو دارے بــس کن نــامـوســامن دیگه خسته شدم...
چگونه میشود از خدا گرفتچیزی راکه نمیدهدمی گویند قسمت نیست حکمت است من قسمت وحکمت نمیفهممتو خدایی طاقت را میفهمی
هر چه کردم که رَود خاطرت از یـاد نشدروحتـــ انــگار از این غمکـده آزاد نشداشک چون سیل ز سدِّ مژگان رد شد و رفتــدردهایم ,همه جـاری شد و فریــاد نشــد