ابزار لودینگ وبلاگ

|

ابزارهای وبلاگ نویسی

با جدایی هیچی تموم نمیشه | آذر ۱۳۹۱

























با جدایی هیچی تموم نمیشه

Separation does not mean the end of our love

شب که می شود
بساطِ رویا می گستراند
خیالت در دلم
و تا گرگ و میش چشمها
مرا با قطار آرزو ها
راهی تو می کند
از سد حادثه ها می گذراند
و مرا تا ایستگاه آخر
که آن را عشق خوانند
مسافر می کند
و در آن ایستگاه متروک
تا سقوط خورشید
صدای پای تو را
انتظار می کشم

نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم آذر ۱۳۹۱ساعت 23:17 توسط اهورا|

شعرهایم
دم کشیده
قند پهلو
شاید
یکم داغ
اما
تا دلت بخواهد یاد نبودن تو آن را سرد میکند
در کنارم

نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۱ساعت 22:11 توسط اهورا|


کــــاش در این شهر

دکتری پیدا مــی شد

و "تــو" را برایم تجویز مــی کرد!

تا بـــاورت شود

حـــال من

فقط با " تـــو" خوب مــی شود.

نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۱ساعت 22:8 توسط اهورا|


در مسجد عشق رفته بودم به نیاز
گفتند :اذان بگو .... من از تو گفتم
در محفل شعر رفته بودم به طرب
گفتند:بخوان ....به سجده ات من رفتم
در مکتب احساس رفته بودم به شفا
گفتند :بیارام .... بدنبال هوایت بودم

نوشته شده در یکشنبه نوزدهم آذر ۱۳۹۱ساعت 10:32 توسط اهورا|


از من تا تو
از زمین تا آسمان راه بود
از تو تا شعر
چند واژه.....
از واژه تا من یک آه

نوشته شده در شنبه یازدهم آذر ۱۳۹۱ساعت 12:21 توسط اهورا|

وقتی نامت در کالبد واژه ها جا گرفته
مثلا آتش
جانم را می سوزاند
همین
که صدایت میزنم

نوشته شده در شنبه یازدهم آذر ۱۳۹۱ساعت 12:21 توسط اهورا|

لعنتـــــــــــــــــی امشب مرز نبودنت به جانم رسیده ....

نوشته شده در شنبه یازدهم آذر ۱۳۹۱ساعت 12:20 توسط اهورا|


دستم به تو که نمی رسد
فقط حریف واژه ها می شوم !
گاهی هوس می کنم
تمام کاغذهای سفید روی میز را از نام تو پرکنم ...
تنگاتنگ هم بی هیچ فاصله ای !!
از بس که خالــی ام از تو ...
از بس که تو را کـم دارم

نوشته شده در شنبه یازدهم آذر ۱۳۹۱ساعت 12:19 توسط اهورا|


آخرين مطالب
» رفتی
» بودنت
» مردم برای عشق
» گر
» تشنگی
» رَد نمیشود
» خونه‌
» خودم خواستم
» ترس
» دوباره دیدنش
Design By : AHORA