وقتی می خوام بهت بگم چقدر پریشونم،
تحمل می کنم در سکوت
حس می کنم خودخواهیه
جاده ها خبری از دردم برات نداره
ندایه دلم رو از فاصله ها نمی شنوی
نه می توانم ببخشمت
نه می توانم نبخشمت
هر کسی پرسید گفتم همه چیز عالیه
یه دورغ عادت همیشگی
دم و بازدم نفس هام
از تو نوشتن
واسه بودنم کنارت
بال پروازم را شکستم
جواب اشکهایم خشکیدام
چی خواهد بود؟
بدون تو چه جوری زنده بونم
دردت به جونم
دیگه همه تحمل ها داره به پایان می رسه
تحمل دوریت
تحمل نبودنت
تحمل چشم انتظاری
تحمل ...
دلم برات خیلی تنگه نفسم