Separation does not mean the end of our love
دست نوشته های نگفته ام 40 این منم، یعقوب زمانمجاری تر از ابر بهارانمسوزانو گریانمچشم انتظار و نالانمسکوت تخلت آتیش دلم منکابوس دوریت هر شب قاتل دل منبرگرد که بی نشانمآواره ی شهر بی دلانمبرگرد که اشک چشمانممی برد نور دیدگانم نوشته شده در سه شنبه هجدهم اسفند ۱۳۸۸ساعت 0:4 توسط اهورا| آخرين مطالب » رفتی» بودنت» مردم برای عشق» گر» تشنگی» رَد نمیشود» خونه» خودم خواستم» ترس» دوباره دیدنش
این منم، یعقوب زمانم
جاری تر از ابر بهارانم
سوزانو گریانم
چشم انتظار و نالانم
سکوت تخلت آتیش دلم من
کابوس دوریت هر شب قاتل دل من
برگرد که بی نشانم
آواره ی شهر بی دلانم
برگرد که اشک چشمانم
می برد نور دیدگانم