ابزار لودینگ وبلاگ

|

ابزارهای وبلاگ نویسی

دست نوشته های نگفته ام 44

























با جدایی هیچی تموم نمیشه

Separation does not mean the end of our love

فرا خواهد رسيد روزي مرگ من در دشت حسرتهايم همچو خس در باد
در سوز و گداز روزهاي بي روحم، در نوشت سرنوشت تلخ
فرا خواهد رسيد روزي مرگ من در فراموشگاه لحظه‌هاي سبزم
در گردباد افكار پوچ، عاري از عشق
طعم تلخ گذر عمر، پنهان و مرموز من و تو بي اطلاع
سرد، سردرگم سرده سردم مبهوت روزگار كه خواهد رسيد روز آخر
انتهاي اين چرخ گردون و باز تنهاي تنهايم
مانده در كوره راه انتظار، من و غم و چشم‌هاي خشك بر راه
باز مست‌و ديوانه از اوج از پرواز با همه زمين بيگانه غمگين و گرفته حالم
ناگهان با تلنگر باد من شكستم و نشنيد كسي به گوش شكستن پرو بالم
بركه‌ي آرزوهايم كوير شد، همه رفتن و من از خود خالي شدم
نفسم به شماره افتاد، مي غلتم، مي‌رقصم، رقصيدن مرگ چه زيباست
وقتي كه فردايي نيست
نوشته شده در پنجشنبه دوم اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت 19:41 توسط اهورا|


آخرين مطالب
» رفتی
» بودنت
» مردم برای عشق
» گر
» تشنگی
» رَد نمیشود
» خونه‌
» خودم خواستم
» ترس
» دوباره دیدنش
Design By : AHORA